تحقیقات نشان می دهد که تکانشگری به عنوان یک ویژگی شخصیتی پیش بین قوی برای تشخیص این موضوع است که چه کسی چاق می شود...
تکانشگری به عنوان یک ویژگی شخصیتی پیش بین قوی برای تشخیص این موضوع است که چه کسی چاق می شود. مطالعات نشان می دهد افرادی که نمره تکانشگری بالاتری می گیرند در مقایسه با افرادی که نمره تکانشگری آنها پایین است، اضافه وزن بیشتری نشان می دهند.داشتن وزن مناسب نیازمند یک رژیم غذایی سالم و فعالیت های فیزیکی منظم است که هر دو نیازمند احساس تعهد و ایجاد محدودیت است.ایجاد این کنترل های رفتاری برای افراد تکانشگر دشوار است.
همچنین تحقیقات انجام شده قبلی نشان داد که افراد تکانشگر آمادگی استفاده از غذا و الکل را به شکل افراطی دارند که این الگوهای رفتاری در طی زمان موجب اضافه وزن می گردد.
البته ارتباط بین صفات شخصیتی و وزن پیچیده بوده و در کنار مکانیزم های رفتاری نیازمند بررسی مکانیزم های زیستی نیز می باشد.
ویژگی های کودکان و دانش آموزان مبتلا به اختلال کمبود توجه و فزون کنشی
همواره کودکی که در محیط مدرسه پیشرفت تحصیلی رضایت بخشی ندارد ، ممکن است در یک نگاه محدود چنین تصور شود که کودک مورد نظر دانش آموز تنبل ، بازیگوش یا کند ذهن است . اما باید توجه داشت که ممکن است مشکل تحصیلی او به دلیل اختلال در فر آیند روا نشناختی یادگیری مطالب باشد .
از آنجایی که این کودکان اغلب در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند ، آشنایی با ویژگی ها و شناسایی دقیق این کودکان ( کودکان ناتوان در یاد گیری ) در فر آیند تعلیم و تربیت امری است لازم و ضروری .
بسیاری از دانش آموزان به رغم اینکه از ظر فیت هوشی متوسط یا بالاتر برخوردارند ،فقط به دلیل اینکه دامنه توجهشان فوق العاده کم است ، نمی توانند آنگونه که انتظار می رود پیشرفت تحصیلی داشته باشند. در حقیقت تفاوت قابل ملاحظه ای بین ظرفیت یاد گیری ( توانایی بالقوه ) و پیشرفت تحصیلی ( توانایی بالفعل ) در این دانش آموزان دیده می شود .
اختلال در توجه و عدم تمر کز ذهنی ، امروزه از شایعترین اختلالات رفتاری در بین دانش آموزان ، به ویژه در سنین دبستان است .( 67% کودکان نا توان در یاد گیری در گرروه سنی 8تا 11 سال قرار دارند. ) و همواره بسیاری از والدین دانش آموزان و معلمان مدارس از کم توجهی یا بی توجهی بعضی از کودکان شکایت دارند و طالب مشاوره و راهنمایی هستند .
جامع ترین بررسی و مطالعه درباره ی ویژگی های دانش آموزان دارای اختلال کمبود توجه، توسط انجمن آمریکایی روان پزشکی، طراحی و اجرا شده که از سال 1980 تا کنون از سوی این انجمن و روان شناسان مختلف ، ملاک های زیر برای تشخیص " اختلال کمبود توجه " مورد استفاده قرار می گیرد :
الف) بی توجهی : سه مورد از موارد زیر در رفتار دانش آموز مبتلا به عدم توجه دیده می شود :
1- در اغلب مواقع در تمام کردن کار هایی که خود شروع کرده اند ، با شکست و نا کامی مواجه می شوند .
2-اغلب به نظر میرسد که به موضوع مورد نظر گوش نمی دهند .
3- به راحتی آشفته و دچار حواس پرتی میشوند .
4- در تمر کز حواس روی تکالیف مدرسه و کار هایی که نیاز به توجه جدی و ارادی دارد ، با مشکل مواجهند . در مواقعی که نیاز به توجه مستقیم و ارادی نیست ، مثل تما شای تلویزیون ، گوش دادن به رادیو ، بر نا مه های آزاد و زنگ تفریح احساس راحتی میکنند و مشکل کمتری دارند .
5- در انجام فعالیت های مربوط به بازی نیز با مشکل روبرو هستند .
ب) بر انگیختگی سریع : در کودکی که دچار اختلال کمبود توجه است ، حداقل سه مورد از موارد زیر قابل ملا حظه است :
1- قبل از فکر کردن ، کاری را که به نظرش میرسد بلا فا صله شروع می کند .
2- نمی تواند برای مدت قابل توجهی به یک کار خاص مشغول شود و به طور افراطی از یک فعالیت به فعالیت دیگر می پردازد .
3- بدون آنکه از نظر شناختی مشکل داشته باشد ، در نظم دادن به کار با مشکل مواجه است .
4- نیاز به نظارت و سر پرستی مداوم دارد .
5- مکررا در کلاس فر یاد می زند .
6- تحمل رعایت نوبت را در بازی ها و فعالیت های گروهی ندارد .
ج) بیش فعالی :
اختلال کمبود توجه می تواند همراه با بیش فعالی یا بدون آن تشخیص داده شود . ( هر کودک بیش فعال بی تردید اختلال در توجه دارد ، ولی هر کودکی با اختلال عدم تمرکز لزوما بیش فعال نیست . ) در صورتی که این اختلال با بیش فعالی همراه باشد ( غالبا به همین صورت است ) دانش آموز مبتلا لااقل دو ویژگی از ویژگی های زیر را دارا خواهد بود :1- مرتبا این طرف و آن طرف دویده و از روی چیز های مختلف بالا می رود .
2- نمی تواند ساکت و آرام بنشیند، مرتب وول خورده ، بی قرار و نا آرام است.
3- نمی تواند برای مدتی در جایی ثابت بنشیند .
4- هنگام خواب نیز مرتب به این طرف و آن طرف می چرخد.
5- همیشه در حال حرکت و انجام کاری است و قرار ندارد ، انگار به وسیله موتوری حرکت داده می شود.
د) شروع قبل از هفت سالگی : این اختلال اغلب قبل از هفت سالگی دیده می شود .
ه) طول مدت : تداوم این اختلال حد اقل 6 ماه است .
نکته قابل تذکر این است که همانطور که قبلا بیان شد ، کودکان ناتوان در یادگیری از هوش متوسط و یا بالاتر برخوردارند و صرف مشاهده یک ویژگی خاص از مجموعه ویژگی هایی که بدان اشاره شد ، نمی توان به یک کودک یا دانش آموز بر چسب اختلال در یادگیری زد. بلکه با دقت لازم در رفتار عمومی کودک و همکاری والدین کودک می توان احتمال ناتوانی خاص او را در یادگیری بررسی کرد .
کسی که عصبانیتش را ابراز میکند، یعنی فرد «تند مزاج»، مدام محکوم میشود و دیگران از او میخواهند که خودش را کنترل کند. بالعکس، کسی که خشم خود را نگه دارد نیز مورد انتقاد است و از او میخواهند که عصبانیتش را ابراز کند. افراد عصبی غالباً مشورت های نادرستی دریافت میکنند. آیا عصبانی شدن ممنوع است؟
عصبانیت چگونه متولد میشود؟
احساس عصبانیت به طور کلی توسط درک یک موقعیت واقعی مانند بی عدالتی، بی ارزش کردن، تهدید و... به وجود میآید. این احساس توسط حس مبتلا بودن، ناچار بودن و حتی آزرده شدن تا اعماق وجود ایجاد میشود. فردی که عصبانی میشود، گفتار و رفتار دیگران را در تضاد کامل با باورها، ارزش ها و نظرات خود میبیند.
عصبانیت معمولا به شکل ناخودآگاه بروز می کند و افراد سعی می کنند
آن را با بی تفاوتی، تغییر خلق و خو یا تمسخر پنهان کنند.
اظهار عصبانیت در محیط های اجتماعی یا خانوادگی که اغلب نشان دادن عصبانیت را نمیپسندند، آسان نیست. بنابراین بیان عصبانیت شکل خشونت به خود میگیرد، و از خشونت تبدیل به حرکت میشود.
عصبانیت را چگونه میتوان شناخت و ابراز کرد؟
احساس «عصبانیت»، چه آن را فرونشانیم، چه با خشونت بروزش دهیم، یک حس واقعی است و نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم. ضروری است که روش نشان دادن عصبانیت مان را یاد بگیریم، البته نه با بروز خشونت بلکه از راه بیان کلامی؛ می بایست به فردی که ما را عصبانی کرده نشان دهیم که چگونه و چه قدر ما را آزار داده است. شخص تند مزاج باید یاد بگیرد که به روش های غیرخشونت آمیز، عصبانیتش را بیان کند.
بی حوصلگی هنگامی روی می دهد که ما دیگر به اطرافیان، اشیای پیرامون خود و فعالیتهای روزمره خود علاقه مند نبوده و از آنها لذت نمی بریم. بی حوصلگی در واقع فقدان تنوع و انگیزش در زندگیست.
یکی از خصوصیات انسان تنوع طلبی و نیاز به تغییر مداوم در شکل و نوع محرکات بیرونی است. سازگاری حسی سبب می شود ما از فعالیتهای تکراری به ستوه آییم. سازگاری حسی یعنی: کاهش حساسیت حواس زمانی که در معرض مداوم یک عامل محرک ثابت و تغییر ناپذیر قرار می گیرند.
مثلاً پس از خرید یک تلفن همراه نو شوق و ذوق فراوانی داریم اما پس از گذشت یکی دو ماه همان تلفن همراه برایمان تکراری و ملال آور می شود.
برای غلبه بر بی حوصلگی در زندگی از این راهکارها سود برید:
1- سعی کنید هر از چند گاهی در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید.
2- بی کاری و فقدان فعالیت یک عامل مهم در ایجاد بی حوصلگی ست. دست به کار شوید با نشستن و به نقطه ای خیره شدن چیزی عوض نمی شود. برخیزید و به کاری مشغول شوید.
3-حس پوچی و این باور که زندگی، شغل و فعالیتهای شما بی معنی است می تواند شما را تا مرز افسردگی پیش برد. شما نباید زندگی خود را یک دایره بی پایان و هدف بدانید. این وظیفه خود شماست که به زندگی خود معنا بخشید.
4-هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید و به علم خود بیفزایید.
5- خود را به چالش بکشانید. به فعالیتی دست بزنید که در شما استرس ملایمی ایجاد می کند. مانند برد و باخت (در بازی، ورزش) یا پذیرش ایده های جدید.
6- به یاد داشته باشید که هیچ چیز کسالت بار و خسته کننده نیست بلکه این ذهن بی حوصلگی شماست که همه چیز را کسل کننده می بینید. بی حوصلگی یک امر نسبی و درونیست. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما نیز تغییر یابند.
7-حس کنجکاوی خود را بر انگیزید. نسبت به پیرامون خون بی تفاوت نباشید. سعی کنید از همه چیز سر در بیاورید.البته به غیر از مسائل شخصی دیگران.
8- خیال پردازی کنید. خیال پردازی بیش از حد سبب دور افتادن شما از واقعیتها و حقایق می گردد اما از تخیل خود می توانید در رفع بی حوصلگی کمک بگیرید. خیال پردازی کنید و به آرزوهای خود دست یابید.
9- تکرار فعالیتهای روزمره یا از روی عادت بسیار خسته کننده است.
بنابراین دیگر ایده ها، گزینه ها واحتمالات را هم انتخاب کنید. مثلاً هر روز برای صبحانه چای شیرین نخورید، یک روز هم قهوه یا شیر بخورید یا هر روز سر یک ساعت فعالیت خاصی را انجام ندهید. هراز گاهی طرز لباس پوشیدن یا مدل موی خود را تغییر دهید.
10- هر بار سر قرار ملاقات یک دست لباس مشابه به تن نکنید یا در کافی شاپ فقط میلک شیک سفارش ندهید. با یک هدیه بدون مناسبت طرف مقابل خود را غافلگیر کنید.
11- تکراری نباشید.
نا امید و دلتنگ میشویم
ولی نحوه برخورد با شکست هایمان است که بیش از هر چیز دیگر زندگی ما را شکل میبخشد!
مراجعه به ادامه مطلب
شاید باور نکنید اما شما همیشه یک پزشک همراه خود دارید که آماده پاسخ به نیازهای پزشکیتان است. این پزشک، روان ماست. 5 توصیه عجیب زیر را بخوانید تا باورتان شود.
1. آلرژی دارید؟ بخندید!
وقتی دچار آلرژی میشوید، سعی کنید خود را در موقعیت خندیدن قرار دهید. شرکتکنندگان در تحقیقی که از سوی محققان ژاپنی انجام شده بود.
زمانیکه به تماشای یک فیلم خندهدار نشسته بودند کمتر دچار حساسیت میشدند اما همین افراد زمانیکه به تماشای یک فیلم جدی نشستند، پیاپی عسطه میکردند. خنده موجب عملکرد سریع سیستم عصبی پاراسمپاتیک شما میشود و سبب میشود فرد کمتر دچار حساسیت شود.
2. بدنتان زخم است؟ خوشاخلاق باشید!
خوشرفتاری موجب میشود که زخمهای بدنتان زودتر بهبود یابد. دکتر جانیت کیکلت، استاد روانپزشکی دانشگاه اوهایو معتقد است که رفتار خصمانه و خشونتآمیز، روند بهبود زخمها و کبودشدگیها را افزایش میدهد. اما خوشرفتاری و مثبت اندیشی موجب میشود که میزان واسطه شیمیایی سایتوکین در بدن افزایش یابد. سایتوکین موجب میشود که سلولهایی که برای ترمیم زخم یا هر نقطه آسیبدیده بدن نیاز هستند، در نواحی اطراف زخم، زودتر تکثیر شوند. بنابراین سعی کنید شاداب و سرحال باشید. دوستانتان را با یک دعوت برای شام یا ناهار غافلگیر کنید. به دیدن اقوام و خویشانتان بروید و سعی کنید به مردم کمک کنید. خواهید دید که در مدت کوتاهی خوب میشوید.
3. بیمارید؟ خوشبین باشید!
کنار گذاشتن بدبینی گاهی بیماری شما را تا حد بسیاری بهبود میبخشد. نتایج تحقیقات نشان داده است افرادی که در تستهای خوشبینی نمره خوبی گرفتهاند 55 درصد کمتر از افرادی که همیشه احساس شکست و ناامیدی میکنند در معرض خطر مرگ به خاطر بیماریهای قلبی و عروقی قرار دارند. بنابراین سعی کنید در هر هفته فهرستی از افرادی که سپاسگزارشان هستید مانند دوستان، اقوام و... تهیه کنید. همچنین سعی کنید از ناراحتی و ناامیدی در خصوص نداشتن چیزهایی که هنوز به آنها دست نیافتهاید، خودداری کنید. تمرکز بر حس سپاسگزاری موجب میشود که نگاه مثبتی به زندگی داشته باشید.
4. دنبال تناسباندامید؟ تصویرسازی کنید!
در ذهن خود تصویری از ورزشها و نرمشها را تداعی کنید تا روند بهبودتان سریعتر شود. دانشمندان دانشگاه کلیولند آمریکا معتقدند که تنها ساختن تصویری ذهنی از بلند کردن وزنه و یا وزنهبرداری موجب میشود که ماهیچههای قویتر داشته باشید و روند بهبودتان سریعتر شود. در تحقیقات دانشمندان دانشگاه کلیولند مشخص شد مردانی که تنها در ذهن خود تصویری از ورزش و وزنهزدن برای عضله دوسربازو ساختهاند حجم ماهیچهای آنها بدون اینکه حتی یک کیلوگرم وزنه زده باشند به اندازه 13 درصد افزایش یافته است. بنابراین هر روز برای 15 دقیقه در ذهن خود تصور کنید که ماهیچه آسیبدیدهتان را نرمش میدهید. تمام جزییات ورزش را در ذهن خود تصویر کنید. هر فشاری را که به ماهیچهتان وارد میشود، در ذهن تصویر کنید. انبساط و انقباض ماهیچهتان را هم همینطور. اینکار را انجام دهید و تاثیر آن را ببینید.
5. کارتان حساس است؟ موسیقی گوش کنید!
وقتی در جاده در حال رانندگی هستید و چشمانتان از فرط خستگی قرمز میشود، رادیوی اتومبیلتان را روشن میکنید. محققان ژاپنی معتقدند موسیقی گوش کردن زمانیکه در حال انجام کارهای روزانهتان هستید، موجب میشود کمتر احساس خستگی کنید و کارتان را دقیقتر و با حوصله بیشتری انجام دهید.
موسیقی موجب میشود بدنتان به درخواستهای استراحتی که از مغز صادر میشود، پاسخ دهد. همچنین موسیقی برخی احساسات بیحاصل و خستگی آفرین را در نطفه خفه میکند و موجب میشود بر سختی کارتان غلبه کنید. بنابراین هنگامیکه فردای یک شب شلوغ و پر از مهمان در آشپزخانه مشغول شستشوی ظرفها هستید ضبط صوت خانه خود را روشن کنید و با فراغ بال به کارتان ادامه دهید.
آیت الله ابراهیم امینی امام جمعه قم «آمار معتادان» در ایران را «تکاندهنده و وحشتناک» توصیف کرده و گفته است که «زندان و اعدام» برای مبارزه با مواد مخدر «اثر ندارد».
در این خبر از قول ایشان آمده «انتظار میرفت بعد از انقلاب اسلامی ایران، معضل اعتیاد حل شده و معتاد نداشته باشیم، اما متأسفانه این مشکل حل نشد، مسئولین در زمینه تعداد معتادان کشور آمار درستی نمیدهند و میگویند دادن آمار به صلاح نیست»، اما «من آماری دارم که تکاندهنده و وحشتناک بوده و زیبنده نظام نیست».
ابراهیم امینی با اشاره به این که «منشأ ۶۵ درصد جرایم کشور، مواد مخدر است» در خطبههای نماز جمعه قم گفته است که «باید پرسید چرا وضع به این صورت است و چرا با وجود این همه هزینههایی که میشود و حتی شهدایی که هنوز در این راه به شهادت میرسند، این معضل حل نشده است؟ حل مشکل به کنار، انتظار داریم از تعداد معتادان کم شود» و «حتی کم کردن به کنار، بلکه میخواهیم تعداد معتادان بیشتر نشود».
امام جمعه موقت قم همچنین گفته است که «طبق آمار ۶۰ درصد معتادان کشور متأهل بوده و باید پرسید خانوادههای آنان چه میکشند؟» و تاکید کرده که آمار تازهای که به دست وی رسیده نشان میدهد که «در سابق، سن اعتیاد ۲۳سال بود، اما اکنون به ۱۵سال رسیده است».
امام جمعه قم در سؤالی پرسیده اند که « وقتی خود ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید موفق نبودهایم، چرا مسئولان چارهای نمیاندیشند در حالی که با این مسئله باید جدیتر برخورد کرده و برای آن وقت صرف کنند، زیرا اگر این معضل حل نشود، مشکلات و معضلات دیگر اجتماعی به قوت خود باقی است».
ابراهیم امینی همچنین در انتقادی کمسابقه از تریبون نماز جمعه قم از به کارگیری «زندان و اعدام» برای مقابله با گسترش مواد مخدر و اعتیاد در ایران انتقاد کرده و گفته است که «به نظر میرسد این شیوه مبارزه با مواد مخدر که تاکنون بوده و افراد زندانی و اعدام میشوند، اثر ندارد، زیرا امروزه میبینیم حتی در زندانها هم جا وجود ندارد».
منبع خبر :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی ، خبر فارسی
عینک آفتابی، موجب رفتار خودخواهانه می شود ...
نتایج یک تحقیق جدید نشان داده است که نور کم و همچنین استفاده از عینک آفتابی تمایل انسان به فریبکاری و تقلب و نیز انجام رفتارهای غیراخلاقی افزایش میدهد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، روانشناسان دانشگاه تورنتو در کانادا و دانشگاه کارولینای شمالی در آ-م-ر-ی-ک-ا مطالعاتی را در این زمینه انجام دادند تا دریابند که آیا تاریکی و نور کم در محیط می تواند عاملی برای تشویق انسان به تقلب کردن یا ایجاد حس خودخواهی در وی باشد؟
در یک تحقیق گروهی از شرکت کنندگان در یک اتاق کم نور و تقریبا تاریک و گروه دیگر در اتاقی با نور کافی قرار گرفتند. به این افراد ۱۰ دلار داده شد و از آنها خواستند کاری را انجام داده و در ازای آن نیم دلار مزد بردارند. نتیجه این شد که افرادی که در اتاق کم نور این آزمایش را انجام دادند بیشتر در کار خود تقلب کردند و نسبت به کسانی در اتاق روشن تحت آزمایش بودند پول بیشتری برای خود برداشتند.
در یک تحقیق دیگر نیز مشخص شد کسانی که عینک آفتابی به چشم میزنند در مقایسه با افرادی که از عینک عادی با شیشه شفاف استفاده میکنند در تعامل با یک فرد غریبه بیشتر از خود رفتار خودخواهانه نشان می دهند.
محققان میگویند تجربه تاریکی در واقع حس گمنامی را در انسان افزایش میدهد و این امر فرد به انجام چنین رفتارهایی ترغیب میکند.
در بین نوابغ تاریخ، در هنر و ادبیات گرفته تا علم، اختلال روانی امری شایع است. نتایج مطالعات به طور فزایندهای وجودارتباط بین نبوغ و اختلالات روانی را تایید میکنند.
اما چهطور چنین ارتباطی شکل می گیرد؟
بسیاری از معروفترین نابغههای تاریخ به اختلالات روانی دچار بودهاند. از هنرمندان برجستهای مانند ونسان ونگوگ و فریدا کالو گرفته تا بزرگان ادبیاتی چون ویرجینیا وولف و ادگار آلن پو. شاید ارتباط نبوغ و جنون این افراد، بیشتر حالت حکایت و افسانه در خود داشته، اما امروزه، رابطه اختلالات روانی و نبوغ، دیگر یک داستان نیست، بلکه تعداد مطالعاتی که این رابطه را تایید میکنند رو به افزایش است و دانشمندان در تلاشند چرایی و چگونگی این ارتباط را پیدا کنند.
گروهی از متخصصین در پنجمین فستیوال سالانه علم جهان، درباره مطالعات اخیر و نیز مطالعات در حال انجام روی موضوع ارتباط اختلالات روانی و نبوغ به بحث و تبادل نظر پرداختهاند. این در حالی است که هر سه متخصص شرکتکننده در این بحث، خودشان هم به اختلالات روانی مبتلا هستند.
به گفته کی ردفیلد جیمیسون، روانشناس بالینی و استاد دانشکده پزشکی دانشگاه جان هاپکینز، نتایج حدود 20 تا 30 مطالعه علمی، وجود ارتباط بین نبوغ و رنج بردن از اختلال روانی را تایید کردهاند. به نظر میرسد که در بین تمام اختلالات روانی، خلاقیت بیش از همه با اختلالات خلقی در ارتباط است و از بین اختلالات خلقی هم بیش از همه با اختلال دوقطبی،که خود جیمیسون هم بدان مبتلا است. برای مثال، در یکی از این مطالعات، هوش 700هزار نوجوان 16 ساله سوئدی اندازه گرفته شد و سپس یک دهه این افراد پیگیری شدند تا ببینند که در کدامیک، اختلال روانی بروز میکند. نتایج تکاندهنده این مطالعه در سال 2010/1389 منتشر شد. جیمیسون درباره یافتههای این مطالعه میگوید: «آنها به این نتیجه رسیدند که افرادی که در سن 16 سالگی خیلی فوقالعاده و درخشان هستند، با احتمال 4 برابر بیشتر از بقیه، به اختلال دوقطبی مبتلا خواهند شد.»
در اختلال دوقطبی، خلق فرد بین دو قطب خلقی بسیار خوشحال ( که مانیا نامیده میشود) و افسردگی بسیار شدید، تغییر میکند. اما چهطور چنین چرخه خلقی از دل خلاقیت بیرون میآید؟ مطالعه یکی دیگر از متخصصین گروه، جیمز فالون، عصبشناس دانشگاه کالیفرنیا- ایروین، پاسخی را برای این سوال پیشنهاد میکند
فالون در اینباره میگوید: «افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، وقتی از حالت افسردگی شدید خارج میشوند، بسیار خلاقند. وقتی خلق فرد مبتلا تغییر میکند، فعالیت مغزش هم تغییر میکند؛ فعالیت بخشهای پایینتر قسمتی از مغز که لوب پیشانی نامیده میشود متوقف میشود و در عوض فعالیت در بخشهای بالاتر این لوب آغاز میشود. نکته جالب این است که افراد وقتی در رقابتی برای خلاقیت هستند هم همین اتفاق در مغزشان میافتد». بنابراین به اعتقاد فلور، این پیوند بین این چرخهها است که اختلال دوقطبی و خلاقیت را به هم مربوط میسازد.
الین سکز، استاد قانون سلامت روان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در مورد این که چهطور الگوهای مغزی به افکار هشیار ترجمه میشوند چنین توضیح میدهد که مردمی که از اختلالات روانی رنج میبرند، محرکها را مانند مردم عادی ف-ی-ل-ت-ر نمیکنند. در عوض میتوانند ایدههای متناقض را به طور همزمان و در کنار هم داشته باشند و بدین ترتیب، از تداعیها و ارتباطهای ضعیفی آگاه میشوند که مغز ناهشیار مردم عادی، آنها را آنقدر ارزشمند برآورد نمیکند که بخواهد روانه هشیاریشان کند. در عین حال که این هجوم بیمعناها به سطح هشیاری میتواند باعث آشفتگی و گسیختگی شود، به گفته سکز، میتواند بسیار خلاقانه هم باشد. شاید برایتان جالب باشد بدانید خود سکز، در جوانی به اختلال اسکیزوفرنیا مبتلا شده است
برای مثال، در مطالعاتی که تداعی واژگان را بررسی میکنند و از شرکتکنندگان میخواهند لیستی از تمام کلماتی بنویسند که با شنیدن یک کلمه خاص به ذهنشان میرسد (مثلا لاله)، نشان میدهد که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی که در مرحله گذر به قطب مانیا هستند و مانیای خفیفی دارند، در یک بازه زمانی مشخص، در مقایسه با سایر افراد، میتوانند سه برابر بیشتر کلمه به خاطر بیاورند و به لیست خود اضافه کنند. این که این حالت چهطور به نبوغ منجر میشود را میتوان اینطور توضیح داد که حجم بالایی از ایدههای سرکوبنشده به معنای احتمال بیشتر تولید چیزی ارزشمند خواهد بود.
البته هیچکس در حال افسردگی شدید یا ابتلا به اسکیزوفرنیا نمیتواند سرشار از ایدههای نو و خلاقانه باشد. بلکه به گفته دانشمندان این حالات میتوانند ناتوانکننده باشند یا حتی زندگی فرد را در معرض خطر قرار دهند. اگرچه معمولا جوامع از خلاقیت و تولیدات نوابغی که از اختلالات روانی رنج میبرند، سود بردهاند، اما برخی از این افراد، خود بر این باورند که لحظههای درخشان و فوقالعادهای که دارند، ارزش رنجی که میبرند را ندارد.
سکز در اینباره به یک جمله اکتفا میکند: «من فکر میکنم خلاقیت تنها بخشی از چیزی است که بیشتر بد است.»
انسانها عموما موجودات کنجکاوی هستند و دانستن افکار یا رازهای پنهان، آنها را به وجد می آورد. موضوع وقتی جالبتر می شود که آنها بتوانند ذهن دوست یا همسرشان را بخوانند. شاید با خواندن تیتر مطلب، پیش خودتان فکر کردید که: «امروز میرم خونه و فکر داداشم رو می خونم تا ببینم چرا این چند روز اخلاقش عوض شده» ولی عجله نکنید، این کار به آن سادگی هم که تصور می کنید نیست.
یکی از روشهای موثر ذهن خوانی، درک زبان بدن است. در واقع افراد در حین حرف زدن، به صورت ناخودآگاه قسمتی از بدنشان را تکان می دهند و این حرکات نشان دهنده تفکرات و احساسات درونی فرد نسبت به موضوع جاری دانست.
برای مثال وقتی از افراد راجع به شماره تلفن شان در چند سال پیش سوال کنید، آنها سعی می کنند از حافظه شان برای به خاطر آوردن آن کمک بگیرند و وقتی از آنها راجع به آرزویشان می پرسید آنها سعی می کنند تا تصویری را در ذهنشان بسازند.
محققان بر این باورند که افکاری همچون امثال بالا، واکنش فیزیکی را به دنبال دارند، که شما با تشخیص آنها می توانید تقریبا حدس بزنید که فرد به چه چیزی فکر می کند.
قبل از خواندن این واکنش، لازم است به 2 نکته مهم توجه کنید:
- این واکنش ها بر اساس افراد راست-دست نوشته شده اند و در صورتی که فرد مورد نظر چپ دست است، باید آنها را برعکس در نظر بگیرید.
- منظور از راست یا چپ، دید شما نسبت به فرد انجام دهنده واکنش می باشد.
واکنش های چشمی
1- بالا – سمت راست : نشانگر جستجو و بازسازی رویدادی تصویری که در گذشته رخ داده است.
2- بالا – سمت چپ : در حال ساختن تصویر و یا رویداد جدید.
3- مستقیم – سمت راست : بخاطر آورن صوتی که در گذشته شنیده شده است.
4- مستقیم – سمت چپ : در حال ساختن کلمه و یا صوتی که در گذشته رخ نداده است.
5- پایین – سمت راست : صحبت کردن شخص با ضمیر داخلی اش
6- پایین – سمت چپ : به خاطر آوردن و یا تصور یکی از حواس، لامسه، بویایی و یا چشایی
7- چند حرکت و یا بدون حرکت: ممکن است شما سوالی را از فرد مورد نظر بپرسید و فرد هیچکدام از حرکات فوق را انجام ندهد و به یک نقطه خیره شود. این بدین معنی است که فرد دارد سوال و جواب را به صورت تصویری بررسی و شبیه سازی می کند.
به خاطر داشته باشید که این واکنش ها برای تمامی افراد یکسان نیستند و ممکن است استثناهایی نیز وجود داشته باشد، ولی همین الان می توانید آنها را با همسر و یا دوستتان تمرین کنید.
آیا تاکنون به آسمان نگاه کردهاید؟ چه چیزی در آسمان میبینید؟
اما این کار چه اهمیتی دارد و چرا باید چنین کنیم؟ تصور میکنم دست کم به دو دلیل:
١) برای کاستن از استرسهای موجود در زندگی بیرحم و پرسرعت روزانهمان.
تصور کنید برای دقایقی هیچ کار خاصی برای انجام دادن ندارید و فقط میخواهید به کشف ظرافتهای پنهان در یک پدیده بپردازید و چیزهایی را ببینید که تاکنون ندیدهاید و شاید در آینده هم دیگر نبینید. احساس آرامش میتواند یکی از نتایج این کار باشد.
٢) دیدن بخشی از وجود درونی خودمان.
بله! آنچه میبینید بیارتباط با محتوای ذهن شما نیست، بهخصوص زمانی که با تصویری مبهم و ناواضح روبهرو هستیم، بیشتر ممکن است برای کشف رمز آن، از محتوای نهانی ذهن خود مدد بگیریم؛ به این ترتیب، راهی یافتهاید که بخشی از محتوای ناهشیار ذهنتان را روی دایره میریزد.
به عبارت دیگر "آنچه خواهد دلت همان بینی!" البته باید اعتراف کنم که تفسیر کامل آنچه شما در تصویر ابرهای آسمان میبینید به این سادگی نیست و نیاز به کار تخصصی دارد. به همین منظور، سالهاست که به کمک این خاصیت، آزمونهای روانشناختی خاصی طراحی شده است که برای پی بردن به مشکلات احتمالی افراد بهکار میروند. ولی گاهی میتوان کلیاتی را از آنها برداشت کرد،
بهخصوص هنگامیکه مطالب مشاهده شده آن قدر غیرمعمول است که تقریبا هیچ فرد دیگری از آن مطلب چنین برداشتی ندارد؛ مثلا فردی را تصور کنید که همه چیز را به صورت اشکال تهدید کننده و متخاصم میبیند، حتی چیزهایی که کوچکترین اثری از تهدید ندارند ؛ در حالی که کوچکترین شباهت معقول و مشهودی در آن نمونه با مسایل یاد شده وجود ندارد.
احتمالا شما هم موافقاید که فرد دچار نوعی بدبینی است. ولی باید توجه داشت که صرفا با یک برداشت غیرمعمول نباید به فردی برچسب بیماری زد. در صورتی که این پدیده در موقعیتهای گوناگون تکرار شود و به ویژه اگر در زندگی روزمره فرد هم مؤثر باشد باید به آن به عنوان یک علامت توجه کرد؛ علامتی که "ممکن است" نشان از وجود یک بیماری داشته باشد.
کمدینها، هنر-پیشه ها، نویسنده ها و روانکاوان از گذشته های دور در جستجوی کشف این راز بوده اند که چه عاملی می تواند منجر به خنده دار شدن موضوعی شود و اکنون دانشمندان آن را در یکی از ساده ترین قوانین زندگی انسان کشف کرده اند.
"زیگموند فروید" فکر می کرد شوخ طبعی ناشی از احساس برتری یا ناسازگاری است، در حالی که "مارک تواین" ریشه این رفتار را خوشی نمی دانست بلکه راز شوخ طبعی را در اندوه می دید.
اکنون دانشمندان اعلام کردهاند برای همیشه به این بحث خاتمه خواهند داد. به گفته آنها شوخ طبعی ناشی از تخطی آرام و بی خطری از مسیری معمولی است که جهان بر روی آن در حرکت است.
انسان زمانی موضوعی را خنده دار می بیند که آن موضوع برخلاف شیوه ها و شکلهای پذیرفته شده معمولی باشد. همچنین بر اساس این مطالعه هر فرد حاضر در یک رویداد به تنهایی باید درباره تشخیص خنده دار بودن یک موقعیت قضاوت کنند.
متخصصان روانکاوی در دانشگاه کلرادو تصمیم گرفتند فرضیه خود را درباره لزوم بی خطر بودن یک ناهنجاری اجتماعی برای خنده دار شدن آن با درخواست از تعدادی از داوطلبان برای اجرای تعدادی موقعیت خنده دار و یا معمولی به اثبات برسانند.
در یکی از این اجراها با قرار دادن یک فرد متعصب در موقعیتی که برایش ناخوشایند بود و قرار دادن فردی بی تفاوت در همان موقعیت، دانشمندان دریافتند گزینه اول بیشتر باعث خنده افراد شد زیرا در آن از حدود اخلاق تخطی شده بود. همچنین قرار دادن افرادی که رفتن به کلیسا از برنامه های همیشگی آنها بود و افرادی که هرگز به کلیسا نمی رفتند، در دو موقعیت مختلف نشان داد هر فرد به صورت مجزا و شخصی درباره خنده دار بودن یک موقعیت تصمیم گیری می کند.
به گفته "جان بیشاپ" کمدین و مجری یکی از برنامه های کمدی مشهور شبکه بی بی سی، تخطی از هنجارها بهترین مدل برای تشریح حس شوخ طبعی است. شوخ طبعی باید مانند نگاه کردن از میان پنجره ای با شیشه های ترک خورده باشد، در این صورت می توان موضوعی را دید اما آنچه دیده می شود متفاوت از واقعیت است. همچنین عبور بیش از اندازه از هنجارها می تواند موقعیتی را آزاردهنده و یا توهین آمیز کند که این به هیچ وجه خنده دار نیست.
براساس این گزارش، محققان معتقدند این یافته می تواند به توضیح اینکه چرا یک موقعیت خنده دار در تمامی فرهنگهای کشورهای مختلف خنده دار به شمار نمی رود نیز کمک کند. زیرا هنجارها در جوامع مختلف متفاوت اند و شیوه تخطی از آنها نیز از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت دارد.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
از همه گلهای سرخ دنیا متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گلسرخیرا
بچینیم خاری در دستمان فرو رفته است.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم و جرات زندگی بهتر داشتنرا لب تاقچه به فراموشی بسپاریم فقط به این خاطر که در گذشته یک یا چند تا از آرزوهایماناجابت نشدند.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
عزیزی را برای همیشه ترک کنیم فقط به این خاطر که در یک لحظه خطایی ازاو سر زد و حرکت اشتباهی انجام داد.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
دیگر درس و مشق را رها کنیم و به سراغ کتاب نرویم فقط چون در یک آزموننمره خوبی به دست نیاوردیم و نتوانستیم یک سال قبول شویم.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
دست از تلاش و کوشش برداریم فقط به این دلیل که یک بار در زندگی سماجتو پیگیری ما بینتیجه ماند.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
همه دستهایی را که برای دوستی به سمت ما دراز میشوند، پس بزنیم فقطبه این دلیل که یک روز، یک دوست غافل به ما خیانت کرد و از اعتماد ما سوءاستفادهکرد.
زندگی را هرگز نخواهیم فهمید اگر
فقط چون یکبار در عشق شکست خوردیم دیگر جرات عاشق شدن را از دست بدهیمو از دل بستن بهراسیم.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر
همه شانسها و فرصتهای طلایی همین الان را نادیده بگیریم فقط به اینخاطر که در یک یا چند تا از فرصتها موفق نبودهایم.
فراموش نکنیم که بسیاری اوقات در زندگی وقتی به در بستهای میرسیم و یکصدکلید در دستمان است، هرگز نباید انتظار داشته باشیم که کلید در بسته همان کلید اولباشد.
شاید مجبور باشیم صبر کنیم و همه صد کلید را امتحان کنیم تا یکی ازآنها در را باز کند.
گاهی اوقات کلید صدم کلیدی است که در را باز میکند و شرط رسیدن به اینکلید امتحان کردن نود و نه کلید دیگر است. یادمان باشد که زندگی را هرگز نخواهیم فهمید اگر کلید صدم را امتحاننکنیم فقط به این خاطر که نود و نه کلید قبلی جواب ندادند. از روی همین زمین خوردنهاو دوباره بلندشدنهاست که معنای زندگی فهمیده میشود و ما با تواناییها و قدرتهایدرون خود بیشتر آشنا میشویم.
زندگی را نخواهیم فهمید اگر از ترس زمین خوردن هرگز قدم در جادهنگذاریم
چگونه مى توان با همسرى كه بسیار حساس، كسل، بى حوصله و یا خشك و جدى است همزیستى كرد؟ چنانچه برخى اوقات چنین افكارى در مورد همسرتان دارید به معناى پشیمانى شما از عهد و پیمان با همسرتان نیست.
گاهى فكر مى كنیم به بن بست رسیده ایم
چگونه مى توان با همسرى كه بسیار حساس، كسل، بى حوصله و یا خشك و جدى است همزیستى كرد؟ چنانچه برخى اوقات چنین افكارى در مورد همسرتان دارید به معناى پشیمانى شما از عهد و پیمان با همسرتان نیست. شما فقط گاهى این طور احساس كرده اید كه تركیب و جور شدن شخصیت ها و اصالت ها همواره سبب راحتى خیال و آرامش نمى شود و پى مى برید كه بین شخصیت شما و او تفاوت هایى وجود دارد. هنگامى كه او قلب شما را مى شكند یا با رفتارهاى نادرست خود قوانین اجتماعى را نادیده مى گیرد، ممكن است فكر كنید كه كوتاهى از شما بوده است و از انتخاب خود متعجب شوید. اگر شما و همسرتان بیشترین وقت خود را به مشاجره و جدل مى گذرانید شاید بهتر باشد نگاه دقیق ترى به علل این برخوردها داشته باشید. یكى از علل ناراحتى و آشفتگى ما به شیوه تفكرمان برمى گردد. بدین معنا كه ما فكر مى كنیم همسرانمان باید در قبال رفتار ناپسندشان جریمه شوند و ما هیچ وقت چین رفتارهاى ناشایستى را انجام نمى دهیم.
مراجعه به ادامه مطلب
زیگموند فروید می گفت رویاها راه برگزیده برای رسیدن به ذهن ناهشیارند. او که بیش از هر کسی درباره رویا صحبت کرده، آنها را آینه هایی می دید که واقعیت درون ما را توضیح می دهند، هرچند در مواردی در جامه مبدل نمادین هستند و حالت انتزاعی دارند. برای کسانی که تحلیل روانی را امتحان کرده اند، درک موضوع ساده است: رویاها می توانند پوچیهای زندگی را به ما بنمایانند، انگیزه های راستین واقع در پس اعمالمان را نشان دهند، و در زمینه باورهایمان با ما برخورد کنند.
در اینجا به چند شکل از ابروها و رابطه آنها با شخصیت افراد اشاره می شود:
۱- ابروهای نرم و کم پشت نشانه ناپختگی و بی تجربگی است.
۲- ابروهای پرپشت نشانه تحرک زیاد و پرانرژی بودن است.
۳- ابروهای بلند نشانه ثبات شخصیت و تلاش و کوشش فراوان است.
۴- ابروهای کوتاه نشانه عدم استواری و خیالاتی بودن است.
۵- ابروهای پیوسته نشانه حساس بودن است.
۶- ابروهای دور از هم نشانه ضعف و انزوا طلبی و ناپختگی است.
۷- ابروهای نزدیک به چشمها نشانه اراده قوی و تمرکز ذهن است.
۸- ابروهای صاف نشانه شخصیت محکم و لجباز است.
۹- ابروهای کمانی نشانه نیرو و نشاط و گرمی است.
۱۰- ابروهایی که انتهای آنها به سمت بالاست نشانه جرأت و نشاط و شادمانی است.
۱۱- ابروهایی که انتهای آن افتاده است نشانه پیچیدگی شخصیت و اضطراب است.
به طور کلی می توان گفت:
ابروهای پرپشت: نشانه فعالیت،
ابروهای بلند: نشانه اراده،
ابروهای بالا : نشانه جرأت
ابروهای کمانی: نشانه گرمی و اشتیاق است.
شاید برای شما هم زمانی پیش آمده كه آرزو كنید كاش قادر بودید به موضوعی غیر از آنچه الان در ذهن شماست، فكر كنید. شاید آنچه ذهنتان را مشغول كرده موضوع مهمی مانند بدهی یا بیماری باشد، شاید هم موضوعی خندهدار یا خاطرهای مربوط به دوران كودكی. حتی ممكن است این فكر در مورد ترانهای خاص باشد كه در ذهنتان افتاده و بیرون نمیرود. تفاوتی نمیكند، هر چه بیشتر سعی میكنید، كمتر موفق میشوید.
افكار ناخواسته و دائمی، الگوهای فكری اغلب بدون معنی، تكراری و ناراحتكنندهای هستند كه ذهن را ناتوان كرده و غلبه بر آنها نیز كاری بسیار مشكل است، چراكه فكری خاص در مغز ما شكل میگیرد و نمیتوانیم از آن خلاص شویم. این افكار مخرب میتوانند ظرفیت و توانایی ما را كاهش دهند.
افكار مخرب موجب رنج و ناراحتی فرد شده، زمان و انرژی زیادی از او را به خود اختصاص میدهند و از همه مهمتر این كه با زندگی روزانه، كار و روابط اجتماعی فرد تداخل میكنند.
افكار ناخواسته همچنین میتوانند فرد را نگران و افسرده كنند و او را از لذتهای زندگی باز دارند. این افكار حتی بر احساسات او نیز تاثیر میگذارند. پس باید تلاش كنیم كه با متوقف كردن این گونه فكرها، حس بهتری را تجربه كنیم.
بیشتر مردم برای بیرون كردن افكاری از این دست، ناخواسته مبارزه میكنند؛ تلاشی برای مخفی كردن اختلال و نه درمان آن، اما با چنین روشی نمیتوان جلوی هجوم این نوع افكار را گرفت.
تا به حال دقت كردهاید هر چه بیشتر سعی میكنیم كه فكری را متوقف كنیم، فراموش كردن یا خلاص شدن از آن سختتر میشود؟ وقتی در برابر افكار ناخواسته قرار میگیریم باید مثل خودشان به مقابله با آنها برویم. یكی از روانشناسان دانشگاه هاروارد میگوید: شما تنها كسی نیستید كه این احساسات را تجربه میكنید. تحقیقات نشان داده است تلاش سخت و زیاد برای این كه به چیز خاصی فكر نكنیم تقریبا ضمانتی برای فكر كردن همیشگی به آن موضوع است.
اما با منحرف كردن افكارتان از شر آنها رها شوید:
ـ تماشای فیلم: چاره این است كه به تماشای فیلمی بنشینید كه آن افكار را تداعی نكنند.
ـ ورزش: ورزشهایی كه ذهن و بدن را همزمان درگیر میكنند میتوانند ذهن را از این افكار ناخواسته و منفی رها كنند. بدمینتون، بسكتبال، بولینگ و... به شما كمك خواهند كرد تا انرژی و فكر خود را جای دیگر متمركز كنید.
ـ مطالعه: خواندن كتاب، مجله یا حتی برچسب روی شیشه مربای صبحانه كمك بزرگی برای حذف افكار ناخواسته است.
ـ پیادهروی: طبیعت برای رهایی از افكار، فوق العاده است. درختان بلند، هوای تازه و صدای پرندگان تاثیری آرامبخش و تسكیندهنده دارند. در فضای آزاد فرصتی برای مثبت فكر كردن دارید.
ذهن را از نگرانی پاك كنید
اغلب اوقات این گونه افكار به واسطه استرس ایجاد میشوند، فكرهایی مانند داشتن قرض و عقب افتادن وام. خوب است كه به فكر نیازهای خود باشیم، اما نه به نحوی كه با امور روزانه تداخل كند. پس به یاد داشته باشید نگرانی و تشویش هیچ وقت راهحل مناسبی برای كسب موفقیت در امور مختلف زندگی نیست؛ در حالی كه تفكر مثبت و انضباط شخصی میتواند برای غلبه بر نگرانی به شما كمك كند.
نوشتن
نوشتن شیوهای مناسب برای رهایی از این وضع است. نوشتن اتفاقات روزانه آرامكننده خواهد بود اگر به نوشتن به عنوان شیوهای برای انتقال افكار از ذهن روی كاغذ نگاه كنید. این شیوه بخصوص در مورد خاطرات بد گذشته مفید است. هر زمان كه در مورد این افكار مینویسید، راحت و آزاد این كار را انجام دهید. فقط به فكر بیان احساسات خود باشید نه این كه تحت تاثیر آنها قرار گیرید.
فراموش نكنیم زمانی كه نمیتوانیم برای رهایی از این افكار، كار مفیدی انجام دهیم، مراجعه به پزشك و یاری گرفتن از وی میتواند كمكی جدی باشد.
هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی
زهرا عزیزم تولدت مبارک . . .
همراه با بهترین آرزوها
نوع شیرینی که شما دوست دارید، رازها و حقایق بسیار دقیق و ظریف شخصیت تان را آشکار می سازد!
یعنی این که شما شیرینی کاکائویی بپسندید یا میوه ای اصلا اتفاقی نیست و جالب تر این که اگر شما و دوست تان یک نوع شیرینی را دوست دارید، قطعا بسیاری از ویژگی های شخصیتی تان هم شبیه به هم است. در این تست سعی شده با نوع شیرینی مورد علاقه تان، خصوصیات شخصیت تان پیش بینی شود. اگر عاشق شیرینی هستید، این تست را از دست ندهید!
اگر بیسکویت های کاکائویی کرم دار را می پسندید: شما سرشار از الهامات و تفکرات تازه هستید، بهترین طریقی که دوست دارید شیرینی مورد علاقه تان را بخورید، کدام است؟ آن را به ۲ قسمت تقسیم می کنید؟ کرم آن را جدا می کنید؟ آن را در لیوان شیر خیس کرده و می خورید؟ به هر روشی که بیسکویت های کرم دار مورد علاقه تان را میل می کنید و از آن لذت خواهید برد. این شیرینی ها بیش از این که به دلیل مزه خوب شان معروف باشند، به دلیل تفکرات نوینی که شما پیرو آن هستید و از آن لذت می برید، معروفند! اگر شما این بیسکویت ها را دوست دارید، یک هنرمند با تصورات جالب هستید که این تصورات وذهنیات، لحظه ای شما را ترک نمی کنند، شما مسلما بارها و بارها از طرف دوستان تشویق می شوید و مورد توجه قرار می گیرید؛ شما پر از ایده های نو و جدید هستید و می توانید ایده های خوب خود را فروخته و ثروتمند شوید! امتحان کنید، حتما موفق می شوید!
شیرینی های ساده بیسکویتی یا ویفری: شما فردی با آگاهی و بینش بسیار و بافراست هستید، هرچند که این شیرینی های کره ای سنتی، خیلی مدرن و زیبا نیستند اما مزه خوب و عالی آن ها می تواند روح زندگی را در شما بیدار کند؛ شما قدرتی منحصر به فرد در دیدن و ادراک آن قسمتی از یک شیء یا فرد دارید که دیگران قادر به دیدن آن نیستند این امر از شما یک قاضی ویژه شناخت شخصیت می سازد، یک فرد باهوش و تیزبین و یک خریدار سختگیر و جدی و البته شخصی هستید که به هیچ عنوان نمی توان به او دروغ گفت!
شیرینی های کشمشی و گردویی با طعم دارچین و...: شما یک ماجراجوی واقعی هستید؛ افرادی که عاشق مزه ها و طعم های نامعمول و در عین حال خوب هستند، هیچ گاه از امتحان کردن یک مزه خاص نمی هراسند و شاید به همین دلیل تن به ریسک های واقعی در زندگی می دهند، کودکان عاشق شما هستند، زیرا شما همیشه در صدر جدول برای انجام یک کار خطرناک هستید و بزرگسالان هم شما را دوست دارند زیرا زمانی که با شما هستند، آن ها را زیر بارانی از خاطرات زیبا، ماجراجویی ها و رفتارهای منحصربه فرد قرار می دهید که باعث به وجود آمدن احساس عالی و پر از تازگی و طراوت در آن ها می شوید!
شیرینی های خانگی با طعم کاکائو و نارگیل: شما بسیار مهربان و البته ساده دل هستید؛ این شیرینی های ساده و در عین حال خوشمزه، شما را به یاد روزهای خوب گذشته می اندازد و به خاطر همین است که شماعاشق آن هستید؛ شما به یاد گذشته ها بسیار دلتنگ می شوید و هر لحظه از خاطرات خود را در حد توان حفظ می کنید، ارزش هر لحظه گذشته برای شما برابر با یک موفقیت کاری است از آلبوم عکس تا نخستین نقاشی، شما تاریخچه یک فامیل را با خود یدک می کشید البته این به این معنا نیست که شما در گذشته زندگی می کنید، شما در حال زندگی می کنید و خاطرات نوینی را با دوستان و آشنایان خود می سازید!
شیرینی های مربایی (انجیر، آلبالو و...): شما مصمم و بااراده هستید؛ افرادی که عاشق این نوع شیرینی هستند، بسیار تمایل دارند بزرگسالانی مسئولیت پذیر باشند، یک مدیر استثنایی که به خانه نرسیده، به صورت حساب ها و نامه ها رسیدگی می کند. آماده شدن برای آینده و حوادث غیرمنتظره، تمام انرژی و تلاش شما را می گیرد اما فراموش نکنید در ازای کار سختی که انجام می دهید، سرمایه لازم را نیز برای زندگی خود پس انداز کنید. مزه شیرین این شیرینی، همیشه شیرینی یک زندگی راحت و بی دردسر را برای شما تداعی می کند.
● این تست چه مشکلی دارد؟
پس نتیجه می گیریم: اگر شما شیرینی دوست دارید، حالا هر نوع شیرینی با هر طعمی، سرشار از خصوصیات خوب شخصیتی هستید و بدی در شما راهی ندارد!
واقعا چه کسی است که از شیرینی ها خاطره ای خوش نداشته باشد؟ مگر غیر از این است که شیرینی را در مهمانی ها و جشن ها مصرف می کنید؟ یا وقتی که خوشحالید یا مناسبت خوشحال کننده ای در پیش است، شیرینی می خرید و کام خودتان و بقیه را شیرین می کنید؟ آیا شیرینی سنبلی از شادی برای شما نیست؟ ترجیح طعم های مختلف در شیرینی به ذائقه شما برمی گردد نه شخصیت شما! اگر شما یک طعم رابه طعم های دیگر ترجیح می دهید به علت عادت به نوع مزه هایی است که با آن بزرگ شده اید یا طعم هایی که در جامعه و فرهنگ شما وجود دارد یا فیزیولوژی بدن شماست که البته آن هم در طول زمان تغییرمی کند، مثلا ممکن است شما در گذشته شیرینی های تر و خامه ای را ترجیح می داده اید اما بعدها به هر علتی مثلا رژیم غذایی، شروع به مصرف شیرینی های خشک کرده اید، بنابراین کم کم ذائقه شما تغییرکرده و به شیرینی های خشک عادت می کنید. آیا این بیانگر این است که شخصیت شما هم تغییر می کند؟
واقعا از لحاظ عقلانی و علمی، صحیح است که با شیرینی ها، شخصیت افراد را پیش بینی کنیم؟ آن هم نه با همه انواع شیرینی، بلکه فقط با چند نوع محدود آن! اگر کسی نوع های دیگری از شیرینی ها را دوست دارد و ترجیح می دهد، در کجای این طبقه بندی قرارداشته و جا می گیرد ؟ اگر پیشگویی شخصیت براساس ذائقه درست هم باشد و تستی بخواهد با توجه به ذائقه، خصوصیات انسان ها را طبقه بندی کند، حتما باید تمام انواع آن خوراکی خاص را در نظر بگیرد و به چند طعم محدود بسنده نکند. البته فرهنگ های مختلف و عادات غذا خوردن در هر فرهنگ و جامعه ای را در نظر بگیرد که آن هم شامل سال ها تحقیق و مطالعه و جمع آوری اطلاعات جامع است که حاصل این تحقیقات، مسلما در یک تست کوچک نمی گنجد.
این آزمون ساده به شما کمک می کند: اگر می دانید یا عمیقا بر این باورید که به یکی از رفتارهای زیر معتاد هستید، با مطالعه این راهنما می توانید دریابید کدام قسمت از زندگی تان بیشتر تحت تاثیر این اعتیاد قرار گرفته است.
اگر نمی دانید به رفتار خاصی اعتیاد دارید یا نه، پاسخ به پرسش های این آزمونبه شما کمک می کند تا درصورت اعتیادتان به خرید، میزان آسیبی که به زندگی تان وارد شده، ارزیابی کنید.
گزینه ای که رفتار شما را بهتر توصیف می کند، انتخاب و در پایان همه را باهم جمع بزنید.
به پرسش های زیر پاسخ «درست» یا «نادرست» بدهید.
1. اغلب چیزهایی را که خریده ام، پس می دهم؛ حداقل یکی از هر چهار خرید.
درست نادرست
2. من درباره قیمت اشیاء به همسرم، دوستان یا همکارانم دروغ می گویم.
درست نادرست
3. من درباره خرج کردن خود احساس گناه، خستگی یا ناامیدی می کنم و گاهی دچار بی خوابی می شوم.
درست نادرست
4. خرج کردن بیش از حد من با خوردن بیش از حد ارتباط دارد.
درست نادرست
5. در کمد من بیش از 4 دست لباس وجود دارد که هنوز حتی برچسب قیمتشان را هم نکنده ام.
درست نادرست
6. من به سختی می توانم دخل و خرجم را با هم جور کنم.
درست نادرست
7. قبل از پاسخ دادن به تلفن، حتما شماره فردی که تماس گرفته نگاه می کنم تا مجبور نشوم با طلبکارانم صحبت کنم.
درست نادرست
8. خرید برای من راه رهایی از بی حوصلگی، تنهایی، خشم یا ناامیدی است.
درست نادرست
9. وقتی برای خرید بیرون می روم، نمی توانم دست خالی به خانه برگردم.
درست نادرست
10. برای اینکه باز هم قرض بگیرم به طلبکارانم دروغ گفته ام.
درست نادرست
11. عادت من به خرید در کارم خلل ایجاد کرده است.
درست نادرست
12. خرج کردن من در زندگی زناشویی ام یا روابطم با نامزدم مشکل ایجاد کرده است.
درست نادرست
13. اگر چند روز خرید نکنمف احساس کمبود می کنم.
درست نادرست
14. بیش از 30 درصد درآمدم را صرف پرداخت اقساط وام هایی غیر از وام مسکن می کنم.
درست نادرست
15. برای اینکه بتوانم بیشتر خرید کنم، به راه های غیرقانونی یا غیرمتعارف برای پول درآوردن فکر کرده ام.
درست نادرست
16. سابقه انواع اعتیاد (ازجمله اعتیاد به خرید) در خانواده ما وجود دارد.
درست نادرست
17. مدام تصمیم می گیرم خرج نکنم تا بتوانم پول هایم را جمع کنم و یکباره مقدار زیادی خرید کنم.
درست نادرست
18. لباس ها و وسایل من همه باید مارکدار و از مارک های درجه یک باشند.
درست نادرست
تعداد پرسش هایی که به آنها پاسخ «درست» داده اید = امتیاز شما
الف – مثل تمام هفتهها سركار بودم
ب – همراه خانواده و دوستان استراحت كردیم
ج – استراحت كردم، اما مجبور شدم بخشی از كارم را در خانه انجام دهم.
الف – سال گذشته ب – شش ماه قبل ج – هفته گذشته
الف – همكاران ب – دوستان ج – پدر و مادر و همسر
الف – شماره همراهتان را به همكارتان میدهید ب – به فكر برنامههای كاریتان هستید
ج – پاسخ مكالمات كاری را نمیدهید؟
الف – نگران فردا صبح و قرارهای كاریتان هستید ب – به خاطر ازدحام كاری مسائل دیگر را فراموش میكنید ج – تا نیمههای شب برای تفریح بیدار میمانید!
الف – 48 ساعت و بیشتر ب- 17 تا 35 ساعت ج – 16 ساعت
الف – آنقدر مشغول بودهاید كه همسرتان برایتان خرید انجام داده ب – تلفنی اجناستان را خرید كردهاید ج – هنگامی كه با دوستانتان بیرون بودهاید، خرید انجام دادهاید!
الف – مسائل كاری ب – مسائل شخصی ج – درباره تفریح
الف – آری ب – شاید ج – خیر
الف – آری ب – شاید ج – خیر
ارزیـابـی تـست
اگر از 10 پرسش بالا، به بیشتر از شش پرسش، گزینه «الف» را انتخاب كردهاید، باید اشاره داشت كه فعالیت كاری شما بیش از حدمعمول است و برای شما كار كردن، اهمیت خاصی دارد، شما انرژی زیادی برای كارتان صرف میكنید، حتی در زمانی كه به تفریح میپردازید، حتما ذهن شما به كار فكر میكند، حتی زمانی كه حضور فیزیكی در محل كارتان ندارید، باز هم ذهن شما در محل كارتان قرار دارد؟
اگر به شش پرسش، گزینه (ب) را پاسخ دادهاید، به این معنا است كه نگرش حال حاضر شما نسبت به كار و استراحت یك نگرش متعادل است. شما روشی آگاهانه و متعادل درباره كار و تفریح دارید و این مهم یكی از مسائل اساسی برای رسیدن به موفقیت در زندگیتان میباشد.
اگر به شش پرسش، گزینه (ج) را پاسخ دادهاید، به نظر میرسد جزو آن گروه از افرادی باشید كه كار كردن بیهوده و بیفایده است. به نظر شما كار كردن بیهوده و بیفایده است و زندگی بیش از آن ارزش دارد كه لحظاتش را با كار كردن هدر دهید، مهم این است كه لحظاتی فراموشنشدنی داشته باشید. اما یادتان باشد كه كار كردن جوهر انسان است و ما برای داشتن فرداهایی بهتر مجبور هستیم كه فعالیتی هدفمند داشته باشیم كه بیشك آرامش و آسایش ما حاصل این فعالیت میباشد.
]]>
]]>
]]>
]]>
]]>
]]>
]]>
]]>
]]>
تعداد صفحات : 7